بررسی گوشی موبایل ناتینگ Phone (1)
دسترسی سریع به سایر موارد
جستجوی سریع جدیدترین های ناتینگ» ناتینگ CMF Phone 1
» ناتینگ Phone (2a)
» ناتینگ Phone (2)
» ناتینگ Phone (1)
- آلکاتل
- بلو
- اموی
- بنفون
- بنکیو
- بنکیو-زیمنس
- برد
- بوش
- چی آ
- اریکسون
- اتن
- فوجیتسو زیمنس
- آی میت
- آی-موبایل
- اینو استیریم
- کیوسرا
- مکسون
- میتاک
- میتسوبیشی
- ان ای سی
- نئونود
- او تو
- پالم
- پن تک
- کیوتک
- ساژم
- سندو
- سون
- زیمنس
- تل می
- تلیت
- ثریا
- وی کی موبایل
- ودافون
- دبلیو ان دی
- اکس کیوت
- ایسر
- آمازون
- دل
- دیمو
- گیگابایت
- هایر
- اچ پی
- پاناسونیک
- فیلیپس
- پرستیژیو
- شارپ
- سونیم
- سونی اریکسون
- توشیبا
- ورتو
Nothing Phone (1) - معیاری برای تفاوت
خرید یک موبایل متفاوت این روزها بدون در نظر گرفتن گوشیهای خاص و بسیار گرانقیمت تاشو (که فارغ از قیمت هنوز در ذهن بسیاری از کاربران با تردیدهایی از لحاظ دوام و عمر طولانیمدت روبرو هستند) اغلب چندان آسان نبوده و تفاوتهای ظاهری مابین گوشیهای مختلف معمولا تنها در حوزه رنگآمیزی بدنه و شکل و فرم دوربینهای دستگاه باقی ماندهاند. در این میان گهگاه تلاشهای محدودی از سوی برخی بازیگران نچندان شناختهشده این صنعت برای ساخت مدلهای متمایز صورت گرفته که تولیدات سالهای دورتر شرکت وانپلاس از آن جملهاند؛ این شرکت که نزدیک به یک دهه پیش با در کنار هم قرار گرفتن دو عضو خلاق مجموعه اوپو بهنامهای Pete Lau و Carl Pei شکل گرفت گوشیهای متفاوت با طرحهای بدیعی را روانه بازار کرد که از آن جمله میتوان به OnePlus 6 و سری مکلارن OnePlus 6T و OnePlus 7T اشاره کرد.
OnePlus 6
Carl Pei بهعنوان مغز طراح و نوآور این مجموعه در اکتبر 2020 از مجموعه وانپلاس جدا شد و با جذب سرمایهای نچندان بزرگ، استارتآپی را به نام Nothing در ابتدای سال 2021 تأسیس کرد که اولین محصول آن، Nothing ear (1) یک هدست TWS جالبتوجه با ظاهری متفاوت و قیمتی رقابتی بود. مجموعه Nothing در فوریه 2021 برند اسمارتفون Essential را به لیست داراییهای خود افزود و زمزمهها در مورد امکان ارائه یک گوشی موبایل در این شرکت بالا گرفت.
این گوشی که در نهایت Nothing Phone (1) نام گرفت و پس از ماهها انتشار خبرهای رسمی و غیر رسمی بالاخره در اوائل جولای سال 2022 بهصورت رسمی معرفی شد همانطور که انتظار میرفت یکی از متفاوتترین (و شاید متفاوتترین) گوشی هوشمند غیر تاشوی حاضر در بازار در طی بیش از یک دهه گذشته است که هم در شکل ظاهری و سختافزار و هم در بخش نرمافزاری و رابط کاربری نیاز بسیاری از خریداران جهت ایجاد تمایز را سیراب میکند.
طراحی اغراقشده و اصطلاحا گلدرشت Nothing Phone (1) با اینکه ممکن است از نگاه برخی افراد غیرضروری و حتی نازیبا بهنظر برسد اما از سوی دیگر به تلاش و جسارت مجموعه نوآوری اشاره دارد که با ارائه یک گزینه جدید و متمایز، پتانسیلهای تازهای را پیش روی طراحان دنیای موبایل گشوده است. در این میان بازخوردهای مثبت خریداران این مدل در طی چند ماه گذشته و سابقه درخشان Carl Pei در پرورش ایدههای جدید و نوآورانه امیدهای فراوانی را برای موفقیت Nothing Phone (1) و محصولات آینده این مجموعه ایجاد کرده است.
Nothing Phone (1) فارغ از طراحی و شکل ظاهری، میانرده پیشرفته و سطح بالاییست که روی کاغذ در سه المان کلیدی صفحهنمایش، دوربین و پردازنده با نمونههای موفقی مثل Galaxy A73 5G قابل مقایسه است و برخی از امکانات آن مثل پشتیبانی از شارژ بیسیم را تنها در گوشیهای سطح بالا و پرچمداران میتوان مشاهده کرد.
Nothing Phone (1) با نام مدل A063 موضوع بررسی این نوبت است. بالاترین نسخه ناتینگ فون با تجهیز به رم 12 گیگابایتی و حافظه داخلی 256 گیگابایت از طرف سایت تکنولایف برای بررسی در اختیار ما گرفته است.
جعبه محتویات
با آغاز روند حذف شارژر از جعبه گوشیهای تلفن همراه که از مدلهای پریمیوم و پرچمدار آغاز شد و حالا به مدلهای ارزانقیمتتر رده میانی نیز گسترش پیدا کرده است مفهوم جعبه دستگاه و المانهای داخلی آن، جذابیت پیشین خود را تا حدود زیادی از دست داده و آنباکسینگ که زمانی یکی از قسمتهای مهم بررسی یک گوشی جدید بود حالا با نکته غافلگیرکننده چندانی همراه نیست. در Nothing Phone (1) با وجود آنکه شرایط بهقرار سابق است و همراه گوشی تنها یک کابل با دو سر USB-C، پین اجکت سیمکارت و یک دفترچه راهنمای کوچک ارائه میشود اما در طراحی جعبه نیز مثل دیگر قسمتهای دستگاه توجه زیادی به المان نوآوری شده است. این جعبه کوچک که ضخامت آن بهزحمت دو برابر ضخامت خود گوشیست بهفرم کشویی درون یک کاور مقوایی جای دارد و دو جزء اصلی آن یعنی خود گوشی و باکس کوچکی که دفترچه راهنما و کابل را در خود جای داده نیز در دو اسلات و حفره مجاور هم قرار گرفتهاند.
در سوی دیگر باکس بهجز موارد همیشگی مثل میزان حافظه و رنگ دستگاه به جزییات جالب دیگری از جمله ابعاد گوشی، تاریخ و محل ساخت آن و شاخص تشعش SAR اشاره شده که بار دیگر بر نوآورانه بودن این پرژه تأکید دارند.
طراحی ظاهری
Nothing Phone (1) در نگاه اول و حداقل تا قبل از مشاهده بخش پشتی شباهت تمامعیاری به آیفون 12 و آیفون 13 دارد؛ صفحهنمایش تخت و بدون خمیدگی، شاسی فلزی با طراحی صاف و خطوط متعدد آنتن و بالاخره لبههای نیمدایرهای شاسی پیرامونی در تکمیل این شباهت نقش بزرگی ایفا میکنند و عملا بدون توجه به جزییاتی مثل جایگاه دوربین سلفی، محل اسپیکر و اسلات سیمکارت ممکن است این مدلها را بهسادگی با هم اشتباه گرفت.
این شباهت البته به بیان دیگر از کیفیت ساخت بسیار بالای این مدل نیز حکایت دارد که از همان ابتدای در دستگیری حس یک گوشی پیشرفته و پریمیوم را منتقل میکند. خمیده نبودن هیچیک از دو لبه پشتی و رویی دستگاه، ظاهری باکسی به این مدل بخشیده و ضخامت آن را بیش از آنچه که هست نشان میدهد. فلزی بودن این شاسی یکی از نکات جذاب در طراحی Nothing Phone (1) است که نشان آن را در کمتر گوشی میانردهای میتوان مشاهده کرد.
جذابیت Nothing Phone (1) بیشک با برگرداندن دستگاه و نمایان شدن اصلیترین المان طراحی آن دو چندان شده و برای کاربران نا آشنا با این مدل که اطلاعی از فلسفه طراحی این قسمت ندارند علامت سوال بزرگی را ایجاد میکند. در این بخش در نگاه اول با کاور شیشهای شفافی روبرو میشویم که اجزای ناشناختهای را بهنمایش میگذارد. در این بخش از بیش از 900 چراغ LED استفاده شده که بهصورت یکپارچه در کنار هم در پنج بخش متمرکز شدهاند که شامل محوطه پیرامون دوربینها و بخش مورب مقابل آن، محوطه بزرگ مرکزی شارژ بی سیم، دایره کوچک بالای پورت شارژر و نوارهای شارژ میشوند. چراغ قرمز دیگری نیز در این قسمت در کناره سمت راست قرار دارد که در هنگام فیلمبرداری روشن میشود.
بخش بزرگی از کارایی و قابلیتهای متفاوت Nothing Phone (1) بر طراحی بخش پشتی این مدل و آنچه Glyph Interface نامیده میشود متمرکز شده که در ادامه بهطور کامل به آن خواهیم پرداخت اما بهصورت خلاصه مجموعه چراغهای این قسمت علاوه بر جذابیتهای بصری، کاربردهای عملی جالبتوجهای را نیز ارائه میکنند که از آن جمله میتوان به امکان تعریف الگوهای نوری برای افراد دلخواه از دفترچه تلفن اشاره کرده که با مشاهده این الگو و بدون نیاز به برگرداندن دستگاه هویت فرد تماسگیرنده را آشکار میکنند. تناسب میزان شارژ باتری با میزان پر شدن نوار بالای درگاه شارژ از دیگر کاربردهای عملی این قسمت است.
با کنار گذاشتن این المان طراحی، بخش پشتی Nothing Phone (1) تنها شامل دو لنز دوربین در بالا و نشان Nothing و نوشتههای کوچک دیگری در پایین بر میشود که ظاهر مینیمالیستی و سادهای به این قسمت بخشیدهاند.
نوار صاف و بدون خمیدگی پیرامونی دکمه پاور بسیار بزرگی را در سمت راست خود جای داده و دکمههای تفکیک شده تنظیم صدا در سمت چپ نیز بهراحتی در زیر انگشتان هر دو دست جای میگیرند. بهجز سمت راست در هر سه قسمت دیگر این گوشی، دو خط آنتن مجزا بهچشم میخورد که بار دیگر تا حدود زیادی به آیفون 12 شباهت دارند.
گرفتن و نگه داشتن دکمه پاور در حالت پیشفرض به فراخوانی دستیار هوشمند Google Assistant منجر میشود و برای خاموش کردن گوشی باید دکمه پاور و ولوم بالا را با هم فشرد. این ترکیب را اما از منوی تنظیمات با غیر فعال کردن گزینه Hold Power for your Assistant میتوان تغییر داد تا با نگهداشتن دکمه پاور طبق انتظار منوی خاموش/روشن کردن دستگاه ظاهر شود.
Nothing Phone (1) از استحکام بالایی در طراحی برخوردار است اما برخلاف اکثر رقبای اصلی آن فاقد استانداردهای رده بالای مقاومت مثل IP67 و IP68 بوده و با استاندارد IP53 تنها در برابر پاشیده شدن آب (و نه غوطهوری) مقاوم است. پشت و روی گوشی با شیشه Gorilla Glass 5 پوشیده شده که با وجود آنکه در مقایسه با نسلهای بعدی این شیشه، نسبتا قدیمی بهنظر میرسد اما در رده میانی بازار هنوز گزینه مرسوم و متداولیست. از دیگر نکات جالب در طراحی این مدل باید به ساخت نوار پیرامونی گوشی از آلومینیوم 100 درصد بازیافتی، استفاده نکردن از پلاستیک در هیچیک از بخشهای خارجی دستگاه و ساخت 50 درصد از پلاستیکهای داخلی از نوع بازیافتی یا بایو پلاستیک اشاره کرد. قلع مورد استفاده برای اتصال قطعات داخلی این گوشی نیز بهگفته کارل پی بهصورت 100 درصدی از موارد بازیافتی تهیه شده است.
طراحی Nothing Phone (1) در یک نگاه کلی بزرگترین نقطه قوت قابل ذکر در مجموعه این گوشیست؛ جاییکه بهرغم شباهتهای ظاهری به آیفونهای اپل از طراحی بدیع و نوآورانهای در بخش پشتی استفاده شده که فارغ از نظر مثبت یا منفی کاربران در مورد آن، ترکیبی متفاوت و متمایز در بین تمامی دیگر رقباست. استفاده از شیشه در پشت و رو و شاسی مستحکم آلومینیومی، کلاس کاری این مدل را ارتقاء داده و طراحی تخت و بدون خمیدگی آن نیز همراستا با ترند امروزی طراحی گوشیهای هوشمند است. در سمت نکات منفی طراحی این مدل بیش از همه چیز باید به استاندارد مقاومت IP53 آن اشاره کرد که در مقایسه با رقبای خوشقیمتتری همچون Galaxy A53 و Galaxy A73 با استاندارد مقاومت IP67 و امکان غوطهوری در آب، شرایط نازلتری را ارائه میکند.
Nothing Phone (1) اما با کنار گذاشتن این مورد امتیاز بسیار بالایی را از نظر طراحی برای یک گوشی میانرده بهخود اختصاص میدهد که بهراحتی اغلب رقبای این کلاس را به چالش میکشاند.
ابعاد و وزن
Nothing Phone (1) با توجه به خمیده نبودن لبههای صفحهنمایش و کاور بخش پشتی و حس مکعبمستطیلی شکل گرفته از آن در ذهن، در دست اندکی بزرگ و تا حدودی سنگین حس میشود. ابعاد دستگاه 8.3×75.8×159.2 میلیمتر است که بهخصوص در زمینه ارتفاع اندکی بیشتر از گوشیهای پیشرفته و پرچمدار بهنظر میرسد برای مقایسه میتوان به سراغ Galaxy S22+ رفت که با 0.05 اینچ صفحهنمایش بزرگتر، با عرض یکسان نزدیک به 1.8 میلیمتر ارتفاع کمتری دارد. با وارد کردن گوشیهای رده پایینتری مثل Motorla Edge 30 Fusion به این مقایسه، Nothing Phone (1) هنوز نزدیک به 0.8 میلیمتر ارتفاع بیشتری دارد که این بیش از همه چیز به دلیل حاشیههای نسبتا زیاد دو طرف صفحهنمایش است. این حاشیهها البته یک حسن جالبتوجه را نیز با خود به همراه دارند که معمولا در هیچ گوشی میانردهای دیده نمیشود؛ جاییکه هر چهار حاشیه دورتادور صفحهنمایش از اندازه یکسانی برخوردارند و در پایین با حاشیه بیشتری روبرو نمیشویم.
وزن گوشی 193.5 گرم اعلام شده که در اندازهگیری ما ظاهرا بهدلیل پوشش پلاستیکی محافظ روی صفحهنمایش اندکی بیشتر و در حدود 195 گرم بود. وزن Nothing Phone (1) بدینترتیب با توجه به ظرفیت یکسان باتری و ساخت مشابه (دو ورقه شیشهای در پشت و رو و فریم فلزی در وسط) تقریبا هیچ تفاوتی با S22 پلاس ندارد اما هنوز نمیتوان آن را گوشی سبکوزنی نامید و برای نمونه در مقایسه با Edge 30 فیوژن 175 گرمی موتورولا با صفحهنمایش یکاندازه و باتری تقریبا یکسان هنوز کاملا سنگین است. این وزن بیشتر را بیشک باید در مکانیزم چراغهای LED بخش پشتی جستوجو کرد که المانهای اضافهای را نسبت به رقبا به این مدل افزودهاند.
صفحهنمایش
نمایشگر 6.55 اینچی دستگاه یک نمونه OLED با وضوح 1080×2400 پیکسل و پشتیبانی از نمایش بیش از 1 میلیارد رنگ (پنل 10 بیتی) است که از نمایش محتوای HDR10+ پشتیبانی کرده و روشنایی تایپیکال و نقطهای آن بهترتیب 500 و 1,200 نیت اعلام شده است. کنتراست این پنل برخلاف انتظار چندان بالا اعلام نشده و در حالیکه اغلب گوشیهای میانرده از کنتراستهای بالاتر از 5,000,000:1 برخوردارند این میزان برای صفحهنمایش Nothing Phone (1) فقط 1,000,000:1 است. روی این صفحهنمایش یک پوشش شیشهای Gorilla Glass 5 قرار دارد که با وجود آنکه بهترین انتخاب ممکن (حتی برای یک گوشی میانرده) نیست اما با توجه به تکرار آن در بخش پشتی میتوان از این انتخاب رضایت داشت. روی پنل همچنین همانطور که گفته شد یک پوشش پلاستیکی از قبل چسبانده شده که آن را در مقابل خراشیدگی محافظت میکند.
حداکثر نرخ رفرش این صفحهنمایش 120 هرتز بوده که با توجه به LTPO نبودن پنل، تقریبا ثابت و بدون تغییر است و در منوی display نیز جدا از 120 هرتز پیشفرض تنها میتوان روی حالت استاندارد 60 هرتز سوییچ کرد. در حالت 120 هرتز البته با دست نخورده باقی گذاشتن صفحهنمایش و در برخی حالتها مثل نمایش ویدئوی آفلاین و آنلاین نرخ رفرش بهصورت خودکار به 60 هرتز کاهش پیدا میکند (و ظاهرا در برخی حالتهای کاملا معدود نیز این نرخ به 90 هرتز میرسد) اما از نرخ تطبیقی متناسب با محتوا مثل گوشیهای پرچمدار مجهز به صفحهنمایشهای LTPO در آن خبری نیست. سرعت برداشت تاچ در این پنل نیز 240 هرتز اعلام شده است.
روشنایی این صفحهنمایش در عمل در حد متوسط راضیکنندهای قرار دارد و با اینکه در مقایسه با مدلهای پرچمدار و برخی میانردههای پیشرفتهتر روشنایی کمتری را ارائه میدهد اما حتی در زیر نور مستقیم خورشید نیز بهشرط فعال کردن حالت Auto مشکل خاصی ایجاد نمیکند.
در بخش تنظیمات صفحهنمایش همچنین گزینهای برای تنظیم رنگ در نظر گرفته شده که بهجز Alive پیشفرض امکان تغییر آن به حالت استاندارد نیز وجود دارد. گزینه Alive در این بخش که رنگهای زندهتری را بهنمایش میگذارد بهخوبی محدوده رنگ DCI-P3 را پوشش داده و با انتخاب حالت استاندارد نیز محدود sRGB در دسترس قرار میگیرد. از این بخش امکان تغییر گرمای رنگ نیز بهصورت مستقل برای هر گزینه وجود دارد. در مجموع در هر دو حالت با کیفیت رنگ بسیار مناسبی روبرو میشویم که برای یک گوشی میانرده دستاورد بالایی بهحساب میآید.
حاشیههای دورتادور صفحهنمایش اندکی بیش از 2 میلیمتر است که همانطور که در بخش ابعاد و اندازهها اشاره شد با وجود آنکه برای کنارههای گوشی میتوانست اندکی کمتر باشد اما برای بخش پایینی دستاورد بزرگی بهحساب میآید. در مرکز بخش بالایی و چسبیده به نوار فلزی پیرامونی به اسپیکر تماس بر میخوریم که نقش اسپیکر دوم استریو را نیز ایفا میکند. در محوطه مشکی کوچک بالای پنل در سمت راست، سنسور تنظیم نور و Proximity (خاموش کردن صفحهنمایش حین تماس با نزدیک شدن گوشی به صورت) جای دارند که پوشش پلاستیکی روی پنل در این بخش با بریدگی همراه شده است.
سنسور اثر انگشت و موتور ویبره
سنسور اثر انگشت دستگاه درون صفحهنمایش قرار داشته و طبق انتظار از نوع نوری و اپتیکال انتخاب شده است. فرایند شناساندن اثر انگشت در این مدل با سرعت نسبتا بالایی انجام شده و بسته به روشن یا خاموش بودن پنل در عرض چند دهم ثانیه اقدام به بازگشایی قفل صفحهنمایش میکند. Nothing Phone (1) همچنین در زمینه ویبره نیز یکی بهترین نمونههای قابل ذکر در این کلاس است که علاوه بر دقت و شدت مناسب کیفیت بالایی در سطح گوشیهای جدیدتر آیفون ارائه میکند.
اجزای پیرامونی
آنچه پیش از همه چیز در اجزای پیرامونی دستگاه جلب نظر میکند خطوط آنتن متعدد آن است که در بالا، پایین و سمت چپ هریک دو خط و در سمت راست یک خط در نظر گرفته شده و بدینترتیب میتوان انتظار داشت که در شرایط مختلف و فارغ از نحوه گرفتن گوشی مشکلی در آنتندهی این مدل ایجاد نشود. در سمت چپ دستگاه دکمههای مجزای تغییر صدا قرار دارند که در ارتفاع مناسب و کاملا ارگونومیکی قرار دارند و فارغ از گرفتن گوشی با دست چپ یا راست بهخوبی در زیر انگشتان هر دو دست قرار میگیرند.
در سوی دیگر و در سمت راست دکمه کاملا بزرگ روشن/خاموش کردن دستگاه قرار دارد که بهاندازهای بزرگ است که مشابه دکمههایی که سنسور اثر انگشت را در خود پنهان کردهاند بهنظر میرسد.
در بالا تنها به یک میکروفون بر میخوریم و در پایین نیز بهجز درگاه USB-C مرکزی و میکروفون تماس، اسپیکر اصلی و اسلات سیمکارت قرار دارند که این دومی تنها دو سیمکارت را میپذیرد و امکان قرار دادن کارت حافظه microSD در آن وجود ندارد.
اینترفیس Glyph
شاید این نخستین باریست که در مورد بخش پشتی یک گوشی عادی (و البته نه یک گوشی گیمینگ) صحبت میکنیم و کانون توجه اصلی در این قسمت لنزهای دوربین نیست. بخش پشتی Nothing Phone (1) با یک شیشه شفاف و یکدست Gorilla Glass 5 پوشیده شده که با وجود آنکه اجزای داخلی گوشی از خلال آن قابل مشاهده نیست اما طراحی متمایزی را عرضه میکند که چه عاشق آن باشید و چه از آن متنفر شوید نمونه دومی در بین رقبا ندارد. در این قسمت با کنار گذاشتن پوششهای تزیینی همرنگ بدنه (بهرنگ سفید در نسخه سفید و مشکی در نسخه مشکی) پنج ناحیه مجزا قابل تشخیص است که دو تای آن بالای پورت شارژینگ، بزرگترین آنها تقریبا بهفرم یک بیضی در مرکز، یکی بهشکل حرف C دورتادور لنزهای دوربین و دیگری بهصورت مورب در محلی جای گرفته که دوربین سلفی دستگاه در سوی دیگر گوشی قرار دارد.
در پشت این پنج ناحیه صدها چراغ LED ناپیدا قرار دارد که پنج محوطه مذکور را بهصورت یکنواخت با نور نسبتا شدیدی روشن میکنند. کنترل چراغهای LED این قسمت در بخشی از رابط کاربری دستگاه بهنام Glyph Interface صورت میپذیرد که شدت روشنایی را نیز از همین طریق میتوان تغییر داد.
اینترفیس گلیف که قسمت جداگانهای برای آن در منوی تنظیمات در نظر گرفته شده بیش از همه بر تصویری کردن صدای زنگ تلفن متمرکز شده است؛ جاییکه با انتخاب گزینه Ringtones از این قسمت جدا از امکان انتخاب 10 حالت اصطلاحا پنوماتیک که صدای رنگ را با روشن شدن ریتمیک بعضی از چراغهای بخش پشتی هماهنگ میکند بلکه میتوان این روشن شدن ریتمیک را به هر کنتاکت دلخواهی اختصاص داد تا بدینترتیب در صورت تمایل فقط با مشاهده ریتم مورد نظر روشن شدن چراغها به هویت تماسگیرنده پی برد.
برای انجام این کار البته باید گزینه Flip to Glyph را در این قسمت فعال کرد و سپس گوشی را به پشت روی میز قرار داد. در این حالت در صورت دریافت تماس تنها چراغهای پشتی روشن میشوند و کنتاکتهای از پیش تنظیم شده نیز هریک ریتم چراغهای مشخص خود را خواهند داشت.
Charging Meter دیگر گزینه جالب این بخش است که کنترل دو چراغ پایینی را بر عهده داشته بهطوریکه با اتصال شارژر، چراغ پایین روشن شده و ستون بالای آن نیز متناسب با میزان پر و خالی بودن باتری روشن میشود. این گزینه البته تنها در صورت روشن بودن گوشی فعال است. در سمت راست و درست در زیر نوار LED مورب این قسمت چراغ LED قرمز رنگی در نظر گرفته شده که میتواند در حین فیلمبرداری روشن شود. این LED البته بهصورت پیشفرض غیر فعال است و در صورت تمایل میتوان آن را از منوی دوربین فعال کرد.
بخش پشتی
با کنار گذاشتن چراغهای LED جذاب بخش پشتی بالاخره نوبت به دوربینهای این قسمت میرسد که هر دو کاملا برآمده بود و نزدیک به یک میلیمتر از کف فاصله دارند. تک فلش LED و یکی از میکروفونهای دستگاه در کنار دوربینها جا خوش کردهاند و در پایین نیز بهجز نشان ناپیدا Nothing و برخی نوشتههای کوچک به نکته خاص دیگری بر نمیخوریم.
دوربینهای بخش پشتی
برخلاف تقریبا تمامی گوشیهای امروزی که از سه یا چهار لنز دوربین در بخش پشتی بهره میبرند و اغلب آنها (بهجز رده پرچمداران) تنها یک دوربین با اهمیت را عرضه میکنند طراحان Nothing Phone (1) فقط به دو دوربین در این قسمت اکتفا کردهاند که هر دو نیز حداقل روی کاغذ دوربینهای توانمندی بهنظر میرسند. دوربین اصلی گوشی که دوربین پایینتر در این چینش دوگانه است از سنسور 50 مگاپیکسلی سونی IMX766 با ابعاد نسبتا بزرگ 1/1.56 اینچ بهره میبرد که پیش از این در چندین و چند گوشی میانرده بهکار گرفته شده است.
نگفته پیداست که این دوربین نیز مثل دیگر سنسورهای با وضوح بالا در حالت پیشفرض اقدام به ترکیب پیکسلهای مجاور هم و تشکیل یک پیکسل بزرگتر میکند که جذب نور بالاتری داشته و نویز کمتری را ارائه میکند. این ترکیب در دوربین اصلی Nothing Phone (1) یک ترکیب چهار در یک است و بدینترتیب پیکسلهای 1 میکرونی سنسور آن به اندازه 2 میکرون دست پیدا میکنند. در این تبدیل البته وضوح 50 مگاپیکسلی نیز یکچهارم شده و به 12.5 مگاپیکسل (3072×4096 پیکسل) میرسد. لنز مقابل این سنسور از گشودگی دیافراگم f/1.88 (عملا f/1.9) برخوردار است و از OIS نیز پشتیبانی میکند. دوربین اصلی البته بهجز لرزهگیر اپتیکال یا OIS از لرزهگیر دیجیتال یا EIS نیز بهره میبرد.
دومین دوربین این بخش که بالاتر از لنز دوربین اصلی قرار گرفته یک 50 مگاپیکسلی دیگر این بار با سنسور نسبتا کوچک و 1/2.76 اینچی Samsung JN1 است که لنز اولتراواید f/2.2 مقابل آن تصویری بسیار گسترده با میدان دید 114 درجهای را بهنمایش میگذارد. این دوربین خوشبختانه از فوکوس خودکار نیز پشتیبانی میکند و میتوان از آن برای گرفتن عکسهای بسیار نزدیک ماکرو در فاصله 4 سانتیمتری نیز سود جست. این دوربین فاقد لرزهگیر اپتیکال (OIS) است اما لرزهگیر دیجیتال یا EIS روی کاغذ در کاهش لرزشهای کوچک در آن موثر است. این دوربین نیز از ترکیب چهارگانه پیکسلها بهره میبرد و عکسها را در حالت پیشفرض با وضوح 12.5 مگاپیکسل (3072×4080 پیکسل) ذخیره میکند.
رابط کاربری دوربین نسبتا ساده و مینیمالیستی با اجزای محدود و بهدور از پیچیدگیهای معمول این قسمت طراحی شده و در مدت زمان کوتاهی میتوان اجزای مختلف آن را شناسایی کرد. در منوی دوربین در حالت افقی در ستون سمت راست شاتر عکاسی در مرکز قرار گرفته و در بالای آن سوییچر تعویض بین دوربین اصلی و سلفی و در پایین به نمایی از آخرین عکس گرفته شده و گزینه Google Lens بر میخوریم که این آخری روی کاغذ امکان شناسایی عناصر حاضر در تصویر را فراهم میکند و طبیعتا برای انجام این کار به اتصال اینترنت نیازمند خواهد بود. یک ردیف جلوتر بهجز گزینه عکاسی یا Photo پیشفرض، به ویدئو، برداشت اسلوموشن، پرتره و گزینه More میرسیم و پس از آن نیز اسلایدری برای حرکت بین دوربین اصلی و نمای زومشدهای از آن و دوربین اولتراواید در نظر گرفته شده است. بالای این بخش با توجه به فعال بودن پیشفرض گزینه تشخیص صحنه یا Scene Detection هر بار پیشنهادی با توجه به سوژه ارائه میشود که با انتخاب آن، تنظیم مورد نظر به تصویر اعمال میشود.
گزینههای ستون راست این رابط کاربری در ابتدا تنها شامل تایمر و فلش در بالا میشوند اما در میانه آنها یک نشانگر مثلثی رو به پایین نیز دیده میشود که با لمس کردن آن گزینههای دیگری به این بخش افزوده میشوند که در عکاسی شامل نسبت تصویر (4:3 پیشفرض، 1:1، 16:9 یا فولاسکرین)، Motion Photo (برداشت چند ثانیه ویدئو قبل از گرفتن عکس)، تغییر وضوح (12 مگایکسل پیشفرض یا 50 مگاپیکسل)، فیلترهای رنگی و آیکون سهنقطهای برای دسترسی به دیگر تنظیمات میشوند.
در حالت ویدئو قبل از لمس نشانگر مثلثی سمت چپ سه گزینه لرزهگیر دیجیتال در پایین (که بهصورت پیشفرض فعال است)، آیکونی در مرکز برای روشن کردن چراغ LED قرمز بخش پشتی در حین فیلمبرداری (که بهصورت پیشفرض غیر فعال است) و آیکون سهنقطه دسترسی به تنظیمات دوربین به چشم میخورند و با ضربه زدن روی آیکون فلش مانند این بخش میتوان وضوح فیلمبرداری دوربین را تغییر داد (4K/30fps و 1080p/30/60fps برای هر دو دوربین)، فلش را روشن و خاموش کرد و گزینه HDR را استفاده کرد. حالت HDR در فیلمبرداری تنها برای دوربین اصلی قابل استفاده است.
گزینه More در رابط کاربری دوربین بهجز مواردی مثل برداشت تایم-لپس، پانوراما و ماکرو، امکان دسترسی به منوی حرفهای یا Expert را نیز فراهم میکند که در آن مثل دیگر نمونههای مشابه امکان تغییر پنج گزینه نورگیری، عدد ISO (از 100 تا 6,400 برای دوربین اصلی و از 50 تا 3,200 برای دوربین اولتراواید)، سرعت شاتر (از 1/8000 تا 32 ثانیه برای دوربین اصلی و از 1/12000 تا 20 ثانیه برای دوربین اولتراواید)، تنظیم نور سفید و فوکوس دستی فراهم میشود. از این بخش امکان برداشت RAW با فرمت DNG نیز برای هر دو دوربین در دسترس است.
منوی اصلی تنظیمات دوربین یا Camera Settings گزینههای اندکی را بهنمایش میگذارد که از آن جمله میتوان به صدای شاتر، ذخیره اطلاعات مکان همراه عکس، تصویر آینهای دوربین سلفی، خطوط راهنمای تصویر (Grid)، تغییر وظیفه دکمه شاتر، Live HDR، تشخیص اتوماتیک صحنه و تغییر انکودینگ ویدئو (از H.264 پیشفرض به H.265 برای کاهش حجم اما ریسک بالاتر در پخش نشدن در پلیرهای قدیمی) اشاره کرد.
در این بخش همچنین گزینهای بهنام Level در نظر گرفته شده که با روشن کردن آن دو خط متقاطع در مرکز تصویر در منوی Expert ظاهر شده و امکان گرفتن تصویر صاف و مستقیم را فراهم میکنند.
عکاسی با Nothing Phone (1) را در یک روز ابری پاییزی آغاز میکنیم جاییکه همچنان تا حدودی نور مناسبی برای تصویربرداری وجود داشت. در اولین سوژه بهسراغ وضوح پیشفرض 12.5 مگاپیکسلی دوربین اصلی میرویم که جزییات مناسب و کنتراست مطلوبی داشته و در سوژههای پیچیدهتر مثل شاخ و برگ درختان نسبتا موفق عمل میکند.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
برش اندازه واقعی تصویر بالا
در سوژه دوم با اینکه کنتراست اندکی بیش از اندازه است و رنگها چندان به واقعیت نزدیک نیستند اما هنوز سطح جزییات راضیکننده بوده و برای یک دوربین میانرده قابل قبول است.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
در سوژه بعدی باز هم اثرات کمبود نور و کنتراست بالا مشهود است اما همانطور که از برش اندازه واقعی تصویر زیر بر میآید جزییات با درصد قابلقبولی ثبت شدهاند.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
عکسهای 50 مگاپیکسلی دوربین اصلی در یک نگاه تقریبا هیچ تفاوت خاصی با عکسهای 12.5 مگاپیکسلی پیشفرض نداشته و از این رو ظاهرا با یک ارتقاء و upscaling ساده وضوح آنها از 3072×4096 پیکسل به 6144×8192 پیکسل رسیده است. این موضوع بهخوبی در تصویر زیر و برشهای اندازه واقعی آن دیده میشود که بهجز کوچکتر شدن محدوده برش تفاوت کیفی خاصی را با عکسهای پیشفرض نشان نمیدهند.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 50 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
برش اندازه واقعی تصویر بالا
از کیفیت رنگهای دوربین اصلی میتوان به میزان بسیار زیادی رضایت داشت و با وجود آنکه رنگها طبق معمول اندکی گرمتر از واقعیت ثبت میشوند اما این میزان دقت کاملا بالاتر از سطح یک گوشی میانرده است.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
HDR خودکار یا آنگونه که شرکت سازنده این مدل میگوید، Live HDR بهصورت پیشفرض برای دوربینهای Nothing Phone (1) فعال است اما همانطور که در دو تصویر زیر نیز قابل مشاهده است غیر فعال کردن آن نیز عملا تأثیر چندانی بر نتیجه نهایی نداشته و هر دو عکس به هم شباهت دارند.
برداشت تصویر با دوربین اصلی با Live HDR غیر فعال - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اصلی با Live HDR فعال - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت پرتره در Nothing Phone (1) با وجود در دسترس نبودن سنسور عمق میدان با دقت مناسبی انجام شده و سوژه اصلی بهخوبی از تصویر پسزمینه تفکیک میشود. این دقت در مورد سوژههای پیچیدهتری مثل عکس دوم در پایین نیز همچنان ادامه پیدا کرده و از نتیجه نهایی میتوان رضایت داشت.
برداشت تصویر با دوربین اصلی در حالت پرتره - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اصلی در حالت پرتره - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
دوربین اصلی در حالت پیشفرض 12 مگاپیکسلی امکان 20 برابر زوم دیجیتال را فراهم میکند اما نگفته پیداست که مقادیر بالاتر این زوم دیجیتال به کاهش چشمگیر کیفیت میانجامد. در عمل از زوم دو و حتی چهار برابری این دوربین نیز نسبتا رضایت داشتیم و حداقل در صفحهنمایش خود گوشی کاهش کیفیت بیش از اندازهای در آنها دیده نمیشود.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی با 2 برابر زوم - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی با 4 برابر زوم - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
دوربین اولتراواید با وجود وضوح یکسان 50 مگاپیکسلی و عکسهای پیشفرض مشابه 12.5 مگاپیکسلی روی کاغذ بهدلیل کوچکتر بودن حسگر و بستهتر بودن دهانه دیافراگم لنز احتمالا کیفیت پایینتری را نسبت به دوربین اصلی بهدست میدهد. در عمل اما با وجود اختلاف نسبت به دوربین اصلی از کیفیت تصاویر این دوربین در کلاس خود میتوان بهمیزان زیادی رضایت داشت و جزییات بالا، کنتراست مناسب و کنترل مطلوبی روی نویز در آنها دیده میشود.
برداشت تصاویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
در سوژههای گستردهتر با نور کمتر از سطح جزییات کاسته شده و در برخی موارد مثل سوژه زیر، کنتراست بیش اندازهای به تصویر افزوده میشود.
برداشت تصاویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
دوربین اولتراواید نیز طبیعتا امکان برداشت عکس با وضوح کامل 50 مگاپیکسل را ارائه میکند اما در اینجا نیز تقریبا به همان صورت اشاره شده در مورد دوربین اصلی با تفاوت خاصی روبرو نمیشویم و ظاهرا تنها یک upscaling ساده برای افزایش وضوح از 12.5 به 50 مگاپیکسل رخ داده است. به بیان دیگر گرفتن عکس با وضوح 50 مگاپیکسلی عملا فایده چندانی برای شما نداشته و تنها به ایجاد فایلی تقریبا 3 برابر بزرگتر منجر میشود.
برداشت تصاویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 50 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
عکسهای دوربین اولتراواید نیز در زمینه رنگ در سطح خود قابل قبولند و با وجود اختلاف با دوربین اصلی هنوز نمیتوان از آنها ناراضی بود.
برداشت تصاویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
مکانیزم تصحیح کنارهها در این دوربین بسیار موفق عمل میکند و خمیدگی خاصی را در گوشههای تصویر و بالا و پایین نمیتوان سراغ گرفت.
برداشت تصاویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
از این دوربین با توجه به پشتیبانی از فوکوس خودکار میتوان برای گرفتن عکسهای ماکرو (از فاصله بسیار نزدیک 4 سانتیمتری) نیز سود جست که با توحه به وضوح بالای دوربین اولتراواید جزییات جالبتوجهای را ایجاد میکند. رنگ این تصاویر اما برخلاف عکسهای معمول دوربین اولتراواید مطلوب نبوده و از واقعیت فاصله دارد.
برداشت تصویر ماکرو با دوربین اولتراواید - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
برداشت تصویر ماکرو با دوربین اولتراواید - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
از کیفیت عکسهای اتوماتیک 12.5 مگاپیکسلی دوربین اصلی در شب میتوان کاملا رضایت داشت و بهشرط روبرو نبودن با تاریکی مطلق، در سطح بهترینهای این کلاس قرار میگیرد. حالت شب این دوربین بهصورت یک گزینه قابل انتخاب کردن در بالای صفحهنمایش ظاهر میشود و امکان اعمال کنترل بر آن و مثلا کمتر با بیشتر کردن زمان نورگیری دوربین وجود ندارد. با انتخاب حالت شب جزییات تصویر بسیار ارتقاء پیدا کرده، نور بیشتری بهصحنه میتابد و برخی سوژهها جان تازهای میگیرند. (به حباب چراغها در سوژه اول دقت کنید)
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
حالت شب گهگاه نوری غیر واقعی بر تصویر میپاشد که با وجود آنکه نگاه بیننده را به خود خیره میکند اما از تصویر واقعی و آنچه با چشم قابل مشاهده است فاصله میگیرد.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
با کاهش نور و عکاسی از یک سوژه نسبتا تاریک، عکسهای اتوماتیک اطلاعات چندانی را ارائه نمیکنند و نایت مد در این حالت نقش یک ناجی تمامعیار را ایفا میکند.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اصلی در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اصلی در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
عکسهای اتوماتیک 12.5 مگاپیکسلی دوربین اولتراواید در شب طبق انتظار جزییات کمتر و طیف دینامیکی محدودتری دارند اما این بهمعنای کیفیت پایین آنها نیست و در مقایسه با دیگر دوربینهای اولتراواید هنوز در سطح بسیار مناسبی قرار میگیرند. حالت شب برای این عکسها جزییات بیشتری را بهارمغان میآورد و سوژههای بیشتری را از سایه خارج میکند. البته در این حالت همانطور که در برش اندازه واقعی تصویر زیر قابل مشاهده است نویز بیشتر شده و شارپنس مخرب بیشتری نیز در تصویر قابل مشاهده است.
برداشت تصاویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
برداشت تصویر با دوربین اولتراواید در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برش اندازه واقعی تصویر بالا
این ماجرا را در دو سوژه زیر نیز میتوان مشاهده کرد؛ جاییکه در سوژه دوم در نور بسیار کم شرایط حتی با فعال کردن نایت مد نیز چندان به سطح ایدهال نزدیک نمیشود.
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اولتراواید در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر اتوماتیک با دوربین اولتراواید در وضوح 12.5 مگاپیکسل - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
برداشت تصویر با دوربین اولتراواید در حالت شب - عکس با ابعاد و کیفیت اصلی را در اینجا مشاهده نمائید
حداکثر وضوح برداشت ویدئو در دوربین اصلی دستگاه 4K با 30 فریم در ثانیه با بیتریت ویدئویی نزدیک به 62 مگابیت بر ثانیه است و با کاهش وضوح به 1080p با 30 یا 60 فریم در ثانیه بیتریت ویدئویی بهترتیب به 60 و 21 مگابیت بر ثانیه تغییر میکند. بیتریت صوتی در تمامی این حالتها چیزی مابین 92 تا 96 کیلوبیت بر ثانیه بهصورت دو کاناله استریوست که با وجود آنکه تا حدودی اندک بهنظر میرسد اما در عمل مشکلی ایجاد نمیکند. دوربین اولتراواید نیز امکان برداشت ویدئوی 4K/30fps با بیتریت ویدئوی نزدیک به 60Mbps و 1080p/30/60fps با بیتریتهای ویدئویی نزدیک 20 تا 25 مگابیت بر ثانیه را داست اما بیتریت صوتی تقریبا بدون تغییر همان میزان نازل پیشین است. در حین فیلمبرداری با هریک از وضوحهای اشاره شده میتوان یک فریم از تصویر را بهصورت عکس ذخیره کرد که وضوح این عکس در رزولوشن 4K هر دو دوربین 2160×3840 پیکسل و در وضوح 1080p (فارغ از نرخ 30 یا 60) برابر با 1080×1920 پیکسل است.
در هر دو دوربین بهصورت پیشفرض گزینه لرزهگیر یا Stabilisation که با یک دست قرمز رنگ در رابط کاربری دوربین مشخص میشود فعال است که با برش زدن بخش نسبتا بزرگی از کادر تصویر اقدام به تثبیت و لرزهگیری بیشتر عکس میکند. دوربین اصلی البته از گزینه OIS یا لرزهگیر اپتیکال بهره میبرد اما در دوربین اولتراواید این گزینه غایب است.
ویدئوهای 4K دوربین اصلی از جزییات بالایی برخوردارند و با وجود رنگهایی که اندکی گرمتر از حالت عادی ثبت شدهاند کیفیت قابلقبولی را عرضه میکنند. با غیر فعال کردن گزینه لرزهگیر دیجیتال در این دوربین طبق انتظار کادر بزرگتری در اختیار ما قرار میگیرد و در یک شرایط عادی مثل راه رفتن معمولی بهلطف OIS یا لرزهگیر اپتیکال تصویر نسبتا روانی ارائه میشود هرچند از دوربینی مجهز به OIS اندکی انتظار بیشتری در تثبیت تصویر میرود.
ویدئوهای 1080p/60fps این دوربین طبق انتظار حرکت روانتری را ارائه میکنند اما جزییات آنها کمتر شده و لرزشهای بیشتری را نیز منتقل میکنند. بهترین نتیجه از لحاظ تثبیت تصویر را در وضوح 1080p/30fps بهدست میآوریم اما طبیعتا جزییات کمتری در آن دیده میشود.
ویدئوهای 4K دوربین اولتراواید از لحاظ جزییات غنی و با کیفیت بهنظر میرسند اما رنگ و کنتراست ضعیفی داشته و فارغ از روشن یا خاموش بودن سیستم تثبیت تصویر لرزشهای زیادی در آنها دیده میشود. با کاهش وضوح به 1080p با 30 یا 60 فریم در ثانیه از میزان جزییات ویدئوها کاسته شده و مسئله لرزش نیز هنوز سر جای خود باقیست.
دوربین سلفی
دوربین سلفی گوشی یک نمونه 16 مگاپیکسلی با سنسور Sony IMX471 است که عکسهایی با همان وضوح 16 مگاپیکسلی برداشت میکند و لنزی با گشودگی دیافراگم f/2.45 (عملا f/2.5) را درمقابل خود میبیند. فوکوس خودکار در این دوربین پشتیبانی نشده و حداکثر وضوح برداشت ویدئوی آن نیز 1080p/30fps است. از کیفیت عکسهای دوربین سلفی به میزان بسیار زیادی رضایت داشتیم و جزییات بالا و رنگهای قابلقبولی در آن بهچشم میخورند. استفاده نکردن از گزینههای معمول زیباسازی چهره که عملا به ایجاد تصویری غیر واقعی منجر میشوند از جمله نکات مثبت این بخش بهحساب میآید.
باتری و شارژر
Nothing Phone (1) با یک باتری نچندان حجیم 4,500 میلی آمپر ساعتی ارائه میشود که البته با توجه به اندازه صفحهنمایش و پردازنده کممصرف دستگاه همچنان قابلقبول بهنظر میرسد. این باتری در عمل توانایی بالایی از خود نشان داده و در مقایسه با نمونه نزدیکی مثل A52s سامسونگ با صفحهنمایش و پردازنده تقریبا مشابه و ظرفیت باتری یکسان اندکی دوام بالاتری دارد. بدینترتیب در یک استفاده متوسط رو به بالا احتمالا به دوام 2 روز نیز در این گوشی میتوان دست یافت و همانطور که در ادامه میبینیم کاهش نرخ رفرش صفحهنمایش به 60 هرتز نیز این دوام را ارتقاء میبخشد.
برای مشخص شدن دوام باتری در دنیای واقعی بهسراغ تست Work 3.0 battery life از مجموعه PCMark میرویم که با شروع از شارژ 100 درصد، میزان استقامت باتری را در حین انجام مجموعهای از شبیهسازیهای دنیای واقعی اندازهگیری کرده و این روند را تا رسیدن شارژ باتری به زیر 20 درصد ادامه میدهد. این تست را با غیر فعال کردن روشنایی خودکار و قرار دادن نور صفحهنمایش روی 50 درصد انجام میدهیم و طبق معمول آن را یک بار با نرخ رفرش 120 هرتزی و بار دیگر با رفرش 60 هرتزی تکرار میکنیم. در اولین حالت یعنی نرخ رفرش 120 هرتزی امتیاز بهدست آمده از Nothing Phone (1) نزدیک به 12 ساعت و 7 دقیقه بود که امتیاز مناسبی در این رده بهحساب میآید و اختلاف خاصی با نمونهای مثل Galaxy A73 ندارد.
با تغییر نرخ رفرش به 60 هرتز، اختلاف نسبتا زیادی ایجاد شده و دوام باتری با رسیدن به امتیاز 16 ساعت و 39 دقیقهای بیش از 4 ساعت و 30 دقیقه افزایش پیدا کرد. اختلاف بین این دو حالت بدینترتیب چیزی بیش از 37 درصد است که از تأثیر منفی نرخ رفرش بالا بر دوام باتری سخن میگوید. بدینترتیب حداقل در مواقعی که با شارژ باتری پایینتری روبرو هستید تغییر سرعت بهروزرسانی صفحه از 120 به 60 هرتز، اقدامی کاملا منطقی و موثر خواهد بود.
Nothing Phone (1) مثل اغلب گوشیهای همرده بدون شارژر ارائه میشود و شارژر متناسب با آن را باید بهصورت جداگانه تهیه کرد. حداکثر توان شارژر مورد پشتیبانی این گوشی 33 وات منطبق بر استاندارد PD3.0 اعلام شده که بهگفته شرکت سازنده در عرض 70 دقیقه شارژ باتری را تکمیل میکند. شارژر 33 واتی این گوشی را در اختیار نداشتیم از این رو تست باتری را با یک شارژر ضعیفتر 25 واتی با پشتیبانی از PD3.0 انجام دادیم. شارژ دستگاه در شروع این پروسه صفر درصد بوده و گوشی نیز خاموش بود. Nothing Phone (1) پس از 5، 10 و 15 دقیقه بهترتیب به شارژهای 6، 12 و 18 درصد رسید و پس از 30 دقیقه نیز 46 درصد شارژ داشت. شارژ دستگاه پس از یک ساعت به رقم راضیکننده 88 درصد رسید و پروسه شارژ نیز در حوالی 75 دقیقه کامل شد. بدینترتیب میتوان از صحت ادعای شرکت سازنده در شارژ 70 دقیقهای دستگاه با استفاده از شارژر قویتر 33 واتی سخن گفت.
در حالیکه برای یافتن گزینه شارژ بیسیم در یک گوشی هوشمند تقریبا همیشه باید به سراغ گوشیهای گرانقیمت پرچمدار رفت، Nothing Phone (1) در کمال سخاوت این گزینه را نیز در اختیار کاربران قرار میدهد. حداکثر توان شارژ بیسیم مورد پشتیبانی این گوشی 15 وات از نوع معمول Qi است و طبیعتا امکان شارژ بیسیم معکوس (برای شارژ کردن دستگاههای منطبق با این فناوری مثل هدست و ساعت هوشمند با گذاشتن آنها روی بخش پشتی گوشی) را نیز دارد. حداکثر توان شارژ در این حالت 5 وات است و چراغهای LED بخش مرکزی گوشی در هنگام استفاده از این قابلیت نیز روشن میشوند.
سیستمعامل - رابط کاربری
تجربه رابط کاربری گوشیهای وانپلاس یکی از جذابیتهای اصلی این مدلها به حساب میآمد و در پروژه بعدی Carl Pei نیز انتظاری جز تکرار این تجربه خوشایند نمیرود. Nothing Phone (1) در حال حاضر با سیستمعامل اندروید 12 و رابط کاربری متفاوتی که Nothing OS نامیده میشود ارائه میشود که احتمالا بهزودی به نسخه سیزدهم اندروید نیز ارتقاء پیدا خواهد کرد. این گوشی تا 3 سال آپدیتهای اصلی اندروید و هر دو ماه یک بار تا 4 سال وصلههای امنیتی را دریافت خواهد کرد و بدینترتیب خیال کاربران را از بهروز بودن دستگاه آسوده میکند.
زمان بوت دستگاه برای یک میانرده بسیار سریع بوده و تنها در حدود 15 تا 16 ثانیه بهطور میانجامد. گرافیک بوت و فونت نوشتار سیستمعامل با تجربههای قبلی در این زمینه متفاوت بوده و از همان ابتدا انتظار مشاهده رابط کاربری جذابی را در ذهن ایجاد میکند. صفحه قفل در حالت پیشفرض تاریخ را در بالا و زمان را در مرکز نشان میدهد اما در بخش اختصاصی آن در منوی تنظیمات میتوان گزینههای دیگری را به آن افزود یا حذف کرد.
از جمله این موارد میتوان به گزینهای به نام Always show basic info of lock screen (نمایش همیشگی اطلاعات پایه روی صفحه قفل) اشاره کرد که توصیف دشواری برای Always on Display یا AOD در گوشیهای دیگر است. با فعال کردن این گزینه زمان، تاریخ و درصد شارژ باتری بهصورت دائم روی صفحه خاموش گوشی دیده میشوند و نگفته پیداست که این گزینه به مصرف بالاتر باتری میانجامد.
صفحه هوم در نگاه اول نکته خاصی را در بر نداشته به میزان زیادی به اندروید خام شباهت دارد. دسکتاپ سمت چپ در این ترکیب مثل دیگر نمونههای مشابه بهGoogle تعلق دارد و خبرهای متناسب با فعالیتهای حساب کاربری را بهنمایش میگذارد.
با نگه داشتن انگشت روی صفحهنمایش سه گزینه برای دسترسی به ویجتها، تغییر والپیپر و تنظیمات هوم اسکرین نمایان میشود که این آخری گزینههای متنوعی از جمله افزوده شدن آیکون برنامهها به صفحه هوم، فعال و غیر فعال کردن دسکتاپ گوگل، نوار سرچ گوگل در پایین صفحه و خاموش کردن پنل با دو بار tap کردن روی صفحه را بهنمایش میگذارد.
با کشیدن دست از هر جای صفحهنمایش رو به بالا به منوی اصلی یا app drawer وارد میشویم که اپلیکیشنهای نصب شده درون گوشی را در ردیفهای چهارتایی قابل اسکرول مرتب کرده و چهار برنامه نیز در بالاترین سطح جای دارند. با گرفتن نوار اسلایدر جانبی و حرکت آن به سمت بالا و پایین برچسبهای الفبایی در ستون کناری آن ظاهر شده و بدینترتیب به راحتی میتوان برنامه مورد نظر را یافت. از برنامههای اضافی در این رابط کاربری تقریبا بهطور کامل صرفنظر شده و به جز یک ریکوردر صدا بقیه برنامهها همان اپلیکیشنهای پیشفرض گوگل هستند.
منوی نوتیفیکیشن بالای صفحهنمایش تجربه کاملا متفاوتی از آنچه تا به امروز از این منو سراغ داریم ارائه میکند جاییکه با یک اسکرول کوتاه رو به پایین (از هر نقطه صفحهنمایش) شش گزینه بزرگ و درشت موبایل دیتا، بلوتوث، Battery Saver، چراغقوه، Device controls (ظاهرا برای کنترل اجزای خانه هوشمند) و اینترفیس Glyph (برای خاموش و روشن کردن نورهای پشت گوشی) در دسترس قرار گرفته و در پایین نیز اعلان برنامهها جای میگیرد.
با ادامه اسکرول در این حالت اجزای تازهای شامل Do Not Disturb و کیف پول الکترونیکی به این لیست افزوده شده و دو بخش دیتا و بلوتوث نیز به دایرههای بزرگی تغییر حالت پیدا میکنند. از دیگر اجزای افزوده شده به این قسمت جدا از نوار تنظیم روشنایی در بالا باید به سه گزینه خاموش کردن دستگاه، دسترسی به منوی Settings و ویرایش آیکونهای این قسمت اشاره کرد که در پایینترین قسمت جای دارند. با ادامه اسکرول به سمت چپ نیز دیگر تاگلهای این بخش پدیدار میشوند.
دایره بزرگ Mobile date در این بخش به صورت قابل اسکرول طراحی شده که در آن امکان دسترسی به وایفای و هاتاسپات نیز بدون ترک این منو فراهم است. یک نکته بسیار جالب در این بخش درج عددی در زیر علامت وایفای است که ورژن آن (4، 5 یا 6) را نشان میدهد.
با لمس دکمه Edit در زیر صفحهنمایش میتوان چینش آیکونهای این بخش را تغییر داد و یا گزینههای تازهای را به آن افزود. از جمله نکات منفی این رابط کاربری باید به لزوم دو بار اسکرول صفحهنمایش برای دسترسی به آیکون Settings یا تنظیمات اشاره کرد که در اغلب دیگر پوستههای اندرویدی در بالاترین و در دسترسترین نقطه جای دارد.
منوی تنظیمات یا Settings همچنان از طراحی مینیمال و سادهای بهره میبرد و اغلب گزینههای حاضر در آن ساده و سر راست با شباهت کامل به اندروید خام طراحی شدهاند.
یکی از بخشهای متفاوت این منو، ویژگیهای آزمایشی یا Experimental features است که در البته در حال حاضر تنها یک گزینه یعنی کنترل خودروی تسلا با گوشی Phone (1) دیده میشود.
از دیگر بخشهای قابل توجه این منو میتوان به بخش حریم خصوصی با Privacy اشاره کرد که جدا از امکانات آشنایی همچون بررسی دسترسیهای مختلف اپلیکیشنها، مشاهده هشداری روی صفحه هنگام دسترسی برنامهها به محتوای کپی شده و چگونگی نمایش اعلان برنامهها روی صفحه قفل، گزینههای جزییتری مثل Ads برای ریست یا حذف ID تبلیغاتی، غیر فعال کردن ارسال محتوا از طریق اپلیکیشنها به سیستم اندروید و غیر فعال کردن موقعیت مکانی دستگاه را نیز ارائه میکند.
پردازنده - حافظه
پردازش در Nothing Phone (1) با چیپست Snapdragon 778G+ انجام میشود که سال گذشته بهعنوان نسخه بهینهشدهای از Snapdragon 778G معرفی شد. این چیپست 6 نانومتری همچنان از 4 هسته A78 و 4 هسته A55 بهره میبرد اما فرکانس تک هسته قویتر آن از 2.4 به 2.5 گیگاهرتز افزایش پیدا کرده است سه هسته 2.4 گیگاهرتزی A78 و سه هسته 1.8 گیگاهرتزی A55 این مجموعه بدون تغییر ماندهاند. گرافیک Adreno 642L این پروسسور روی کاغذ تغییری نکرده اما بهگفته کوالکام 20 درصد پرفورمنس بالاتری نسبت به گرافیک مشابه حاضر در SD778G دارد.
رم گوشی 8 یا 12 گیگابایت از نوع پر سرعت LPDDR4 است و 128 یا 256 گیگابایت حافظه داخلی از نوع UFS 3.1 دارد. نوع این حافظه در تست AndroBench با رسیدن به سرعتهای 1,700 و 1,400 مگابایت بر ثانیه در خواندن و نوشتن ترتیبی بهخوبی تأیید میشود.
نسخه در اختیار ما از 12 گیگابایت رم و 256 گیگابایت حافظه داخلی برخوردار است که در اولین بوت و قبل از انتقال هرگونه فایل یا نصب یا آپدیت برنامهها، چیزی نزدیک به 240 گیگابایت فضا را در اختیار کاربران قرار میدهد. برای مقایسه بد نیست بدانیم که نمونهای مثل گلکسی A73 سامسونگ در این حالت تنها نزدیک به 220 گیگابایت فضا را ارائه میکند و برتری Nothing Phone (1) با رابط کاربری بدون برنامه اضافه و مرتب خود کاملا مشهود است.
تستهای پردازشی و گرافیکی
با توجه به تغییرات صورت گرفته در اسنپدراگون 778 پلاس میتوان تا حدودی انتظار نتایج بهتری را از Nothing Phone (1) در مقایسه با نمونهای چون Galaxy A73 داشت، افزایش حافظه رم به 12 گیگابایت و سرعت بالاتر این حافظه نیز در بهتر شدن برخی از این نتایج نقش مهمی ایفا میکند.
در تست نخست طبق معمول به سراغ Geekbench 5 میرویم که کیفیت پردازش را در حالتهای تک و چند رشتهای به بوته آزمایش میگذارد. گلکسی A73 در این تست به امتیازهای 718 و 2,631 در حالتهای تک و چند هستهای دست پیدا میکند و با توجه به موارد گفته شده تا حدودی انتظار مشاهده نتایج بهتری را از Nothing Phone (1) بهخصوص در حالت تک هستهای را داریم. Nothing Phone (1) در این تست به امتیازهای 830 و 2,954 واحد دست پیدا کرد که انتظارات اولیه را بهخوبی و فراتر از آن برآورده میکند.
در تست AnTuTu V9.4.7 در حالی به امتیاز 595 هزار واحدی دست پیدا میکنیم که A73 با توجه به فرکانس پایینتر پردازنده و رم پایینتر 8 گیگابایتی این تست را با امتیاز 527 هزار واحدی به پایان میرساند. نگاهی دقیقتر به امتیازهای تفکیکی این دو گوشی نتایج بسیار بهتری را در پردازش، گرافیک و مموری نشان میدهد. Nothing Phone (1) البته در حالیکه گوشیهای پرچمدار از امتیاز یک میلیون در این تست فراتر میروند هنوز سطح متوسط رده میانی را ترک نمیگوید.
در تست گرافیکی Wild Life از آزمون 3DMark شرایط برای سنجش اعتبار ادعای کوالکام در زمینه ارتقاء 20 درصدی گرافیک پروسسور نسبت به SD778G فراهم میشود. امتیاز Nothing Phone (1) در این تست به نزدیک به 2,900 واحد با متوسط فریم 17.4fps میرسد که نسبت به امتیاز نزدیک به 2,400 واحدی A73 با متوسط 14.3 فریم در ثانیه، 20.8 درصد افزایش پیدا کرده است. بخشی از این امتیاز بالاتر البته به سرعت بالاتر رم (LPDDR5 نسبت به LPDDR4X در A73) و 4 گیگابایت رم بیشتر Nothing Phone (1) باز میگردد.
گزینههای ارتباطی
Nothing Phone (1) طبق انتظار یک گوشی 5G (فعال در شبکه sub-6GHz) بوده و از شبکههای معمول 4G LTE نیز پشتیبانی میکند. پردازنده گوشی روی کاغذ امکان فعالیت در شبکه نسل پنجمی mmWave را نیز فراهم میکند اما طراحان این گوشی (بهخصوص بهدلیل حضور نداشتن در بازار ایالات متحده آمریکا) تنها به سراغ شبکه نسل پنجمی sub-6GHz رفتهاند. بلوتوث 5.2، وایفای 6 و NFC دیگر گزینههای ارتباطی گوشی را تشکیل میدهند و در غیاب جک هدست با ارائه اسپیکرهای استریو سعی در جلب توجه کاربران علاقهمند به موسیقی شده است. مسیریابی ماهوارهای در این مدل با هر پنج گزینه GPS/GLONASS/Galileo/BDS/QZSS انجام شده که طبق اطلاعات صفحه مشخصات دستگاه تنها گزینه دو فرکانسی در این میان، BDS چینی است. طبق تست ما البته همین گزینه نیز احتمالا بهدلیل شرایط جغرافیایی بهصورت تک فرکانسی تشخیص داده میشد.
کلام آخر
Nothing Phone (1) دستگاهی متفاوت از هر گوشی هوشمند دیگریست که تا به امروز دیدهاید؛ طراحی این مدل با دو سطح شیشهای در بالا و پایین و شاسی فلز مرکزی، حس پریمیوم و پیشرفتهای را منتقل میکند که کمتر در بین گوشیهای میانرده اندرویدی دیده می شود. اینترفیس Glyph و پنج ناحیه مجزای بخش پشتی نگاه هر بینندهای را بهخود جلب میکند و کارکردهای آنها در دنیای واقعی مثل تعیین هویت شخص تماس گیرنده بدون نیاز به برگرداندن دستگاه، روشن شدن بخش مرکزی در زمان شارژ بیسیم و اطلاع از میزان شارژ باتری با نگاهی به نوار پایین صفحه جالب توجه بهنظر میرسند. این قابلیت اما در عمل و پس از عادی شدن جذابیتهای اولیه آن، ظاهرا چندان کاربردی بهنظر نمیرسد چرا که اکثر افراد از قاب برای پوشاندن بخش پشتی استفاده میکنند که این قاب حتی در صورت شفاف بودن نیز بخشی از این جذابیت را پنهان میکند.
از این گذشته برخی دیگر از امکانات این قسمت مثل نمایش شخص تماس گیرنده و درصد شارژ باتری (در شرایطی که ظاهرا اکثر افراد گوشی خود را با صفحهنمایش رو به بالا روی میز قرار میدهند) بهراحتی از طریق صفحه قفل و صفحه همواره روشن در دسترس است و اینترفیس گلیف Nothing Phone (1) برای اینگونه از افراد عملا به امکانی فانتزی بدل خواهد شد. البته بار دیگر باید بر این نکته تأکید کرد که طراحی بخش پشتی این گوشی به المانی جهت تمایز آن بدل شده و بهعنوان یک نظر شخصی حتی در صورت کاربردی نبودن این قسمت زیبایی منحصر بهفردی را به Nothing Phone (1) بخشیده است.
از کیفیت صفحهنمایش دستگاه به میزان بسیار زیادی رضایت داشتیم و با وجود آنکه روشنایی و کنتراست آن میتوانست اندکی بالاتر باشد اما در عمل مشکل خاصی را برای کاربران ایجاد نمیکند. نرخ رفرش در این پنل حداکثر 120 هرتز است اما این نرخ بهصورت تطبیقی نبوده و بهجز برخی موارد مثل مشاهده ویدئو اغلب اوقات روی همین میزان ثابت مانده و در مصرف انرژی تأثیر منفی برجای میگذارد. کیفیت عکس دوربین اصلی و اولتراواید گوشی در سطح بالایی قرار داشته و در روز و شب عکسهای با کیفیتی را برداشت میکنند. دوربین اولتراواید با پشتیبانی از فوکوس خودکار برای برداشت عکسهای ماکرو (از فاصله بسیار نزدیک) نیز بهکار گرفته میشود که با وجود آنکه رنگهایی متفاوت از واقعیت ایجاد میکند اما جزییات فراوانی را بهتصویر میکشد. ویدئوهای دوربین اصلی و اولتراواید حداکثر در سطح متوسطی قرار دارند و با وجود OIS (لرزهگیر اپتیکال) برای دوربین اصلی و EIS برای دوربین اولتراواید، هنوز لرزشهای مشهودی در ویدئوهای آنها دیده میشود. دوربین سلفی اما یکی از بهترین نمونهها در این کلاس است و تصاویر 16 مگاپیکسلی با کیفیتی را برداشت میکند.
پردازنده Snapdragon 778G Plus دستگاه نمونه قابلقبولی در سطح میانیست که نسبتا به SD778G عادی بهخصوص در زمینه گرافیک برتری مشهودی دارد اما تعییری در جایگاه متوسط گوشی در رده میانی ایجاد نمیکند. رم پر سرعت LPDDR5 و حافظه داخلی UFS 3.1 به برتری این گوشی نسبت به بسیاری از همتایان آن از جمله گوشیهای جدیدتر سری A سامسونگ مثل Galaxy A73 5G منجر شده است.
از دوام باتری میتوان تا حدی رضایت داشت و سرعت شارژ آن (بهشرط تهیه شارژر مناسب) در حد قابلقبولی قرار دارد. شارژ بیسیم و شارژ معکوس بیسیم از نکات جالب توجه این مدل است که جایی در اغلب گوشیهای همرده این مدل ندارد.
نکات مثبت و منفی Nothing Phone (1) شامل این موارد میشوند:
+ طراحی مدرن و بهروز
+ استفاده از شیشه در پشت و رو و شاسی فلزی
+ ظاهر جذاب LEDهای بخش پشتی
+ موتور ویبره قدرتمند و دقیق
+ صفحهنمایش 120 هرتزی OLED با دقت رنگ بالا
+ عکسهای با کیفیت دوربین اصلی و اولتراواید در شب و روز
+ فوکوس خودکار دوربین اولتراواید
+ کیفیت بالای دوربین سلفی
+ پردازنده سریع
+ گرم نشدن بیش از اندازه در حین استفاده
+ رم LPDDR5 و حافظه داخلی سریع UFS 3.1
+ پشتیبانی از شارژ بیسیم
+ اسپیکرهای استریو
+ رابط کاربری سبک و بدون برنامه اضافه
- حجم نسبتا زیاد در دست
- اکتفا به استاندارد مقاومت IP53
- تطبیقی نبودن نرخ رفرش صفحهنمایش و تأثیر منفی نسبتا بزرگ بر مصرف باتری
- کیفیت متوسط ویدئوهای دوربین اصلی و اولتراواید
- ارائه نشدن شارژر همراه دستگاه
- فانتزی بودن و کارکردی نبودن اینترفیس Glyph برای برخی کاربران