تولید آیفون در آمریکا : از رویاپردازی تا حقایق
نمایش خبر
تاریخ : 1395/9/13 نویسنده: آرش افراسیابی | ||
برچسبها : | فاکس کان Foxconn ، آیفون iPhone ، اپل Apple |
واحد خبر mobile.ir : انتقال کارخانه آمریکایی از کشورهای دیگر به داخل آمریکا یکی از شعارهای انتخاباتی اصلی رئیسجمهور جدید ایالات متحده بود که فارغ از امکان اجرایی شدن و میزان نزدیک بودن آن به واقعیت توجه بسیاری از افراد را به خود جلب نموده و شاید تاثیری هرچند اندک در برگزیده شدن ترامپ در انتخابات 8 نوامبر ایفا کرد. ترامپ به صراحت از اپل به عنوان یکی از کاندیداهای اول این انتقال یاد کرده و حتی طبق خبرهای رسیده با صحبت چند روز گذشته با تیمکوک (مدیرعامل اپل) این ایده را مجددا بر سر زبانها انداخته است. ساخت آیفون در آمریکا با اینکه در نگاه اول کیفیت بالاتری را برای این کالا به همراه خواهد آورد در عمل با واقعیتهای انکارناپذیری روبرو ست که در ادامه به آنها میپردازیم.
به عنوان بخش عینی و روشن ماجرا انتقال کارخانههای اینچنینی به دلیل از دست دادن نیروی کار فراوان و ارزان در پله اول به بالا رفتن قیمت کالا و نارضایتی حداقل بخشی از خریداران منجر شده و صاحبان صنایع و در این مورد مشخص سهامداران اپل روی کاغذ تمایل چندانی به انجام این معامله پر ریسک نخواهند داشت؛ این البته تنها یک روی ماجراست چرا که در یکی دو هفته گذشته خبرهای تایید نشدهای از مذاکره اپل با دو کارخانه عظیم سازنده آیفون یعنی Foxconn و Pegatron برای بررسی امکان انتقال برخی از خطوط تولید به آمریکا منتشر شد و با اینکه هنوز هیچیک از دو شرکت یاد شده حداقل به صورت علنی پاسخی به درخواست احتمالی اپل در این زمینه ندادهاند اما انتشار خبرهایی از این دست از جدیتر شدن این فرایند دستکم برای اپل حکایت دارند.
رئیسجمهور منتخب نیز برای گرمتر شدن این ماجرا از تنظیم مالیاتی سنگین در آینده برای شرکتهای آمریکایی که محصولات آنها خارج از این کشور تولید میشود سخن گفته و بدینترتیب به روشنی اپل و دیگر شرکتهایی که در این تعریف جای میگیرند را به انتقال پروسه تولید خود به آمریکا ترغیب کرده است. برخلاف ظاهر نسبتا ساده این ماجرا که تنها منجر به افزایش قیمت در کالای نهایی میشود، انتقال کارخانههای تولید آیفون و البته دیگر محصولات آمریکایی به خاک کشور آمریکا در عمل چندان ساده و آسان نخواهد بود.
از پروسه تولید تا سرویسدهی صرف
پس از پایان جنگ جهانی دوم و با ویرانی گسترده ایجاد شده در تقریبا تمامی کشورهای اروپایی و بخشهای مهمی از آسیا، کارخانههای آمریکایی به نقشآفرینان عرصه تولید بدل شدند. در سالها و دهههای بعدی به دلیل مسائل ژئو-پولیتیک همچون جنگ کره، مسئله ویتنام و به خصوص جنگ سرد روند تولید در این کشور نیز مختل شده و از اوائل دهه 80 میلادی، اقتصاد آمریکا با چرخشی مشهود به سمت انتقال کارخانههای این کشور به دیگر مناطق دنیا برای دستیابی به فرصتهای ارزانتر حرکت کرد. این روند با وجود تاثیر منفی بر جامعه کارگری آمریکا، عملا به دلیل رشد اقتصادی در سراسر دهه 80 و 90 چندان منجر به نگرانی در میان اقشار جامعه نشد اما به زودی اقتصاد بر پایه "تولید" را به اقتصاد بر پایه "سرویس" تغییر ماهیت داد و با وجود حفظ کردن نام شرکتهای سازنده، کارخانههای آنها را به کشورهای دارای اقتصاد نوظهور به ویژه چین و هند سوق داد. جمعیت بسیار بالای این کشورها و نبود قوانین دست و پاگیر در زمینه حقوق کارگران و مالیاتهای گزاف، شرکتهای بزرگ را در طی یکی دو دهه گذشته به سرمایهگذاری گسترده در این کشورها ترغیب کرد، اینک اما خروج ناگهانی از این بازارها چندان آسان به نظر نمیرسد و این تصمیم نهتنها بر آینده این برندها بلکه بر روابط سیاسی کشورها نیز تاثیر بزرگی برجای خواهد گذاشت.
یک خروج چند میلیارد دلاری
تنها با یک محاسبه ساده میتوان به اثرات سنگین این انتقال برای شرکتهای سازنده پی برد. در کشورهایی نظیر چین و هند نهتنها از حقوق بالا بلکه از مزایایی که در کشورهای پیشرفته به عنوان حقوق معمول کارگران پذیرفته شده است نیز خبری نبوده و در صورت انتقال کارخانهها، نهتنها باید مبالغ بسیار بالاتری به عنوان دستمزد به کارگران پرداخت شود بلکه ملاحظاتی نظیر محیط کار سالم و ایمن، بیمههای کارگری، سختی کار، ساعتهای کاری مشخص و چندین و چند مورد دیگر به هزینههای شرکت افزوده شده و از همه مهمتر چارهای جز پرداخت مالیاتهایی فراتر از حد تصور برای شرکت سازنده باقی نمیماند.
مالیات خاطیان، سوبسید تابعان
ترامپ برای ترغیب شرکتهایی نظیر اپل برای انتقال خط تولید خود به داخل خاک آمریکا وعده تنظیم مالیات سنگین برای دیگر شرکتهای آمریکایی دارای کارخانههایی خارج از خاک این کشور را داده است اما آیا رئیسجمهور به تنهایی امکان تخصیص مالیاتی جداگانه بر شرکتها را خواهد داشت؟ پاسخ این سوال به سادگی منفی خواهد بود.
بستههای تشویقی در قالب احتمالی سوبسیدهای دولتی از دیگر قولهای ترامپ در این زمینه است که این مورد نیز جدا از ابهام در نحوه تنظیم مقررات، با در نظر گرفتن مقیاس غولآسای شرکتهایی نظیر فاکسکان و Pegatron بسیار ناچیز به نظر میرسد و عملا برای تاثیرگذاری این بستههای تشویقی و جبران هزینههای سرسامآور اپل برای این انتقال به سوبسیدهایی مافوق تصور و حتی در حد تولید ناخالص ملی یک کشور کوچک نیاز خواهد بود و تازه این برای یک شرکت یعنی اپل احتمالا کارساز بوده و همچنان محاسبه سوبسید دیگر شرکتها در آن وارد نشده است.
در سوی دیگر صحبت از مالیات 35 درصدی بر محصولاتی نظیر آیفون در صورت انتقال ندادن کارخانه، نگرانیهایی را در بین کاربران برای افزایش قیمت آیفون از حداقل 650 دلار در حال حاضر به بیش از 875 دلار ایجاد کرد است در عمل اما مالیاتهایی از این دست نه به قیمت فروش بلکه به قیمت تولید یک دیوایس تعلق میگیرد که در این مورد خاص با هزینه نسبتا ناچیز 225 دلاری تولید هر آیفون برای اپل، هزینه ساخت با احتساب مالیات نیز فراتر از 300 دلار نخواهد رفت. ممکن است از همین ابتدا شرایط ایدهآلی برای اپل تصویر شود که حتی با در نظر گرفتن مالیات سنگین نیز سود سرشاری نصیب این شرکت میشود امری که در عمل نیز تا حدودی قابل دست یافتن است اما این تنها یکی از وجوه این ماجراست و موانع بسیار بزرگتری از مالیات پیش روی اپل و حتی ایالات متحده قرار دارد که بزرگترین آنها بیشک خود کشور چین است!
چین؛ مانعی به بزرگی 1.3 میلیارد نفر
در دنیای تجارت هر عمل با عکسالعملی از سوی نفر مقابل روبرو میشود و همانند بازی تختهنرد با اینکه استراتژی و مهرههای هر فرد در بازی در اختیار اوست اما این اعداد روی تاس هستند که حرکت بعدی را به وی تحمیل میکنند. شرایط در مورد چین و خروج کارخانههای بزرگ از این کشور نیز به این مورد شباهت نزدیکی دارد. آنچه معمولا در محاسباتی از این دست برای انتقال مجدد کارخانهها به آمریکا مورد نظر قرار نمیگیرد واکنش کشور چین به این تصمیمات است. چین نهتنها احتمالا در مورد ایجاد مانع بر سر ورود محصولات داخلی آن و برندهای معتبری همچون هواوی، ZTE و BBK (برند مادر شرکتهای وانپلاس، Oppo و Vivo) در بازار آمریکا ساکت نمینشیند بلکه بسته شدن کارخانههایی که اینک نقش مهمی در اقتصاد چین ایفا میکنند نیز از سوی این کشور بدون پاسخ نخواهند ماند. یک راهحل نسبتا ساده برای چین برای متضرر نشدن برندهای داخلی این کشور از مالیات سنگین احتمالی برای ورود این کالاها به آمریکا، اختصاص سوبسید به این شرکتها برای جبران هزینههای تولید خواهد بود و تغییر نرخ برابری واحد پول در برابر دلار آمریکا نیز امری دور از تصور به نظر نمیرسد.
انتقال کارخانه واقعیت یا خیال
در حالیکه به لحاظ پتانسیل مالی و نیروی انسانی تقریبا مانعی برای انتقال کارخانههایی به سبک و سیاق فاکسکان به درون خاک آمریکا وجود ندارد اما همانطور که در بالا به آن اشاره شد این انتقال نهتنها از لحاظ هزینههای اجرایی به نفع شرکتهای سازنده و حتی کاربران نخواهد بود بلکه عملا میتواند به بحرانی فرا اقتصادی در روابط کشورها منجر شود.
برای ایجاد تفاوت و برتری در بازار کالای مصرفی، تولید صرف براساس ایدهای از پیش تعیین شده مطمئنا از درجه اهمیت پایینتری از خلق یک ایده جدید و تغییر نحوه نگاه کاربران به دنیای پیرامونی برخوردار است؛ امری که در اجبار شرکتهای بزرگ به انتقال خط تولید به داخل آمریکا اثر چندانی از آن دیده نمیشود.
- نگاه ویدئویی به پنج ویژگی مشترک در نسل جدید گوشیهای پرچمدار
- معرفی Redmi A4 5G – پایینرده 100 دلاری با نمایشگر 6.88 اینچی، SD 4s Gen 2 و باتری 5,160mAh
- معرفی ZTE Blade V70 – میانردهای با السیدی +HD و دوربین 108 مگاپیکسلی
- معرفی خانواده ROG Phone 9 – گیمینگ فونهای ایسوس با اسنپدراگون 8 الیت و نمایشگر 185 هرتزی
- نگاهی به HyperOS 2 به همراه جدول زمانی و فهرست دیوایسهای قابل ارتقاء به این پوسته
- نگاهی به فناوری ISOCELL ALoP – راهکار سامسونگ برای کاهش برآمدگی دوربینهای بخش پشتی گوشی
- شیائومی 14T Pro در نگاه رسانهها – نقاط ضعف و قوت از دید حرفهایها